Monday, June 30, 2008
من نمیفهمم لحظه دادن جام توسط میشل پلاتینی به کاسیاس وسط همه بازیکنان اسپانیا چی داشت که صداوسیما سانسور کرد؟ واقعا دیگه شورش رو درآوردن.

Labels: , , ,

Friday, June 27, 2008
ظروف یکبار مصرف
در ادامه نکات محیط زیستی 1 و 2، داشتم باز یک مطلب در مورد صرفه جویی در مصرف کاغذ می نوشتم که غذایی که از بیرون گرفته بودیم، رسید.
همیشه این مساله که چقدر ما زباله بخاطر استفاده زیاد از ظروف یکبار مصرف تولید می کنیم، من رو آزار میده.
همیشه از این مساله شاکی بودم که چقدر در رستورانهای ما ظروف یک بار مصرف استفاده می شود. امروز دیدم که بر خلاف همیشه که هر سیخ کباب سفارشی را جداگانه در یک ظرف یکبار مصرف در دار می گذاشت، همه کبابها را با هم در یک دیس یکبار مصرف گذاشته و روش فویل آلومینیوم کشیده. اگه بخوام حساب کنم با این کار امروزش فقط برای سفارش ما بیشتر از 80 درصد در مصرف ظروف یکبار مصرف صرفه جویی کرده. جدا از اینکه اینطوری توی دیس، کبابها و مخلفاتشون خیلی شکیل تر می مانند.
البته خودمون هم میتونیم خیلی به این امر کمک کنیم، مثلا ما اگه خودمون به همراه قابلمه، یک دیس هم ببریم که کبابها را داخل اون بگذاره، دیگه هیچ ظرف یکبار مصرفی استفاده نخواهد شد.
پس بیاییم، موقعی که از بیرون غذا می گیریم، خودمون ظرف ببریم. اینطوری هم ظاهر غذا بهتر و شکیل تر میمونه؛ هم اگر خواستیم در خانه گرم کنیم، ظاهر غذا به هم نمیریزه و هم اینکه الکی ظرف یکبار مصرف استفاده نکردیم و اینهمه زباله تولید نکرده ایم.

Labels: ,

Friday, June 20, 2008
آب مایه حیات است نه جاروی حیاط


(تبلیغ شرکت آب و فاضلاب)

Labels: , ,

Thursday, June 19, 2008
چه معنی داره آلمان و پرتغال بخورن به هم؟ حالا من طرفدار کدومشون بشم؟


پ.ن.: به موقع تصمیم گرفتم که طرفدار کی بشم و تصمیم درستی هم گرفتم!!

Labels: ,

Wednesday, June 18, 2008
ایتالیا، ایتالیا
عالی بود، کیف کردم . . .
بالاخره ایتالیا مثل همیشه بعد از کلی حرص دادن طرفدارانش اومد بالا. بازی امشب خیلی خوب بود، فقط این تونی معلوم نیست چه اش شده، حداقل پنج تا موقعیت خوب پشت سر هم رو توی نیمه اول از دست داد.

Labels:

Monday, June 16, 2008
دستمال کاغذی سه لایه
امروز که داشتم بسته جدید دستمال کاغذی رو باز می کردم، یاد مصرف زیاد دستمال کاغذی و ربطش به محیط زیست افتادم. راستش یک کم که فکر کردم دیدم خیلی نکته های ریز هست که انجام دادنشون میتونه در حفظ محیط زیست کمک کنه، اما ما یا خودمون بهشون بی توجهیم و یا اینکه دور و اطرافمون دیدیم دیگران بهش بی توجه هستند. فکر کردم اگر هر کدام از ما یکی از نکته ها رو مطرح کنه، می تونیم موارد زیادی رو در جهت حفظ محیط زیست رعایت کنیم. یک نمونه اش همون بحث مصرف کاغد در ادارات بود، نکته دیگری که من امروز به نظرم اومد "دستمال کاغذی سه لایه" است.
دیدم خیلی از افراد رو که برای نشون دادن با کلاسی یا مثلا اینکه بگن وضعشون خیلی خوبه و خیلی مایه دارن و از همه چیز بهترینش رو استفاده می کنند، دستمال کاغذی سه لایه برای خونه شون می خرند. اما اگه دقت کرده باشید، می بینید که این دستمال سه لایه واقعا کارایی بیشتری از دستمال های دولایه نداره ولی در عوض 50% بیشتر زباله تولید می کنه و 50% بیشتر درخت مصرف می کنه!
اما اون دسته از افرادی که برای نشون دادن باکلاسی می رن دستمال کاغذی سه لایه می خرند، می تونند حامی محیط زیست بشن، باور کنید در دنیای امروز کلی کلاس داره!
اون دسته از افرادی که برای نشون دادن پولدار بودن اینکار رو میکنند، میتونند بجاش یک ظرف کریستال گرانقیمت و زیبا یا یک مجسمه زیبا یا یک فرش زیبا توی خونه شون بذارن و پولداریشون رو به رخ بکشن. باور کنید که مصرف بیشتر نشاندهنده با کلاس بودن و مایه دار بودن نیست.
حتی خیلی از موارد میشه که از یک لایه دستمال کاغذی برای کارمون استفاده کنیم که با اینکار باز خیلی به کم شدن زباله و جلوگیری از قطع درختان کمک می کنیم. باور کنید به همین راحتی.

Labels: ,

Sunday, June 15, 2008
For the sake of our planet, only print this message if necessary
در هفته سبز وبلاگستان می خواستم مطلبی در مورد مصرف وحشتاک کاغذ در ادارات و سازمانها بنویسم، حالا از طریق بازتابهای سایت greenday.ir به این مطلب رسیدم.
واقعا مصرف کاغذ در ادارات و سازمانها و شرکتهای ما خیلی زیاد است، هر نامه مهم یا بی اهمیتی حداقل 3 نسخه چاپ می شود و در بایگانی این دفتر و آن معاون و اون یکی مدیرکل می رود. در صورتیکه مثلا یک سیستم دیجیتالی دبیرخانه هم دارند که مسوؤلان دفترها موظف هستند تمام مکاتبات رو توی اون ثبت کنند تا بقیه دفاتر و معاونتها بتوانند به مکاتبات انجام شده به راحتی دسترسی داشته باشند. واقعا نه طراح اون سیستم دیجیتال، ته سفارش دهنده آن و نه استفاده کنندگان از آن، فلسفه این کار موازی را نمیدانند که هم نامه پرینت شده به همه افراد ذینفع و مرتبط داخل سازمان ارسال می شود و هم باید نسخه دیجیتالی آن در سیستم دبیرخانه موجود باشد. جالبه که در اکثر سازمانهای دولتی یک دبیرخانه دیجیتالی وجود داره و یک دبیرخانه سنتی که تمام مکاتبات را علاوه بر بایگانی دفتر یا معاونت نویسنده نامه، بایگانی و نگهداری می کند. همه هم می دانیم که این بایگانیها به هیچ کاری نمی آیند و فقط بعد از سالها جا گرفتن و خاک خوردن دور ریخته می شوند.
حالا ممکنه بگیم که خوب این سازمانهای دولتی هستند و کاریشون نمیشه کرد، اما متاسفانه عین همین روند در شرکتهای خصوصی حتی بسیار کوچک هم وجود دارد. نامه ها با ورد تایپ می شوند، اصل آنها در کامپیوتر نگهداری می شود و حتی بک آپ هم گرفته می شود اما باز هر اتاقی کلی زونکن دارد از "نامه های صادره". اگر هنوز اسناد و مکاتبات دیجیتالی در شرکت مورد قبول نیست و تنها نسخه چاپی با اصل امضا مسوؤل مربوطه لازم است، یعنی اینکه نمیشه فکری به حال "نامه های وارده" کرد، اما دیگه لزومی نداره که رونوشت همون نامه در زونکن "نامه های صادره" خاک بخوره و بعد دور ریخته بشه در حالیکه اصل اون نامه در کامپیوتر موجود است. اگر ثبت ارسال نامه ها مهم است، حداکثر میشه شماره و تاریخ نامه رو در دفتر ثبت مکاتبات ثبت کرد. اگر اصلاح سیستم کهنه ادارات دولتی و تکان دادن آنها از ما بر نمی آید، بسیاری از ما که در شرکتهای کوچک یا حتی شرکتهای خودمان کار میکنیم، میتوانیم در مصرف کاغذ کلی صرفه جویی کنیم و از هدر رفتن آن بکاهیم.
راه بسیار بهتر و سریعتر هم استفاده از ایمیل است. هر مسوؤلی یک آدرس ایمیل اختصاصی داشته باشد، صرف ارسال یک ایمیل از طرف یک مسوؤل دقیقا به معنای امضای آن مسوؤل خواهد بود و از نظر امنیت اطلاعات و مکاتبات هیچ خطری متوجه سازمان نخواهد شد. مگر فکر میکنید شرکتهای بین المللی چگونه کار می کنند؟ 15 روز معطل رسیدن نامه هایشان از یک کشور به کشور دیگر می شوند؟
خودمان هم باید بخواهیم و چشمانمان را باز کنیم. شاید بهتر باشد روی دیوار دفترمان بنویسیم "کاغذ از درخت ساخته می شود" تا همیشه یادمان باشد.

Labels: , ,

Wednesday, June 11, 2008
- این کریس رونالدو در لباس سفید اصلا به چشم نمی آید، فقط در لباس قرمز منچستر و پرتغال است که خوب در زمین دیده میشود.
- برای همینه که هی بهش میگم نرو رئال مادرید، بمون همین منچستر.

Labels: ,

مشغولیات
از صبح مشغول خواندن گودر ایشون هستیم، چه شرهای زیبایی. کلی کیف کردیم.
پی نوشت: این "شر" با اون "شعر" فرق داره ها!

Labels: , ,

دیشب بعد از بارون چقدر هوا لطیف شده بود و چه باد خنکی می اومد همراه با بوی بارون. اما فکر کنم دیگه آخرین قطره های طروات این بهار نه چندان باطروات بوده باشه، باید به یاد بسپاریمش و بریم توی تنور تابستون تا شاید چهار پنج ماه دیگه خنکای پاییز بخوره تو صورتمون.

Labels: , ,

Tuesday, June 10, 2008
به زندگی باز میگردیم!!!
باز هم مثل همیشه ایتالیا بدشانسی میاره و آلمان خرشانسی!! اون از گروهش و اون هم از گل آفساید هلند، آفساید به اون واضحی . . . تروخدا یه نیگا به گروه آلمان بندازید، یه نگاه هم به گروه ایتالیا. . . اما خوب باز این فرانسه خیلی دست و پا چلفتی بود، از هیچ تیم اروپایی بدم نمیاد جز این فرانسه.
هلند انصافا خوب بازی میکرد و خیلی زیبا و روون، تازه انگار دو تا تیم کامل مثل هم دارند، تمام بازیکنانشون در یک سطح هستند، چه اصلیها و چه ذخیره ها، دست مربیشون خیلی بازه.
اما جای خالی نستا و کاناوارو کاملا احساس میشود. بخصوص در زمانی که هافبکهای ایتالیا هم خوب بازی نمیکنند، همانهای جام جهانی هستند اما خوب بازی نمیکنند. مشکل همش از دونادونی نیست، مثلا گتزو توی میلان هم امسال اصلا خوب بازی نکرد، بازیهای امسالش توی میلان اصلا ربطی به بازیهاش توی میلان در فصل قبل نداشت.
مشکل ایتالیا اینه که قدیمیهای متعصبش نیستند و روح تازه ای هم در این تیم دمیده نشده، یک بازیکن خلاق که بدرخشه توی تیم . . . مثل اوایل حضور توتی . . .
اما خوب بهترین دفاع دنیا هم روزی بازنشسته میشه و فوتبال به راه خودش ادامه میده، شاید راه حلی دیگر . . .
با همه این حرفها فقط ایتالیا . . . حتی بدون نستا، توتی، کاناوارو . . . باید بگذره تا این تیم جدید که خیلیاشون رو نمیشناسم به دلم بنشینه . . . اما چه میشه کرد " آسمان همیشه لاجوردی است"

Labels: , ,

ایتالیا را چه می شود؟
تا حالا از دست همه چی ایتالیا حرص میخوردیم بجز دفاعش، حالا از دست اون هم باید حرص بخوریم . . .

Labels: , ,

Sunday, June 08, 2008
آیا این نوشته سبز است؟
در مورد محیط زیست میخواستم بنویسم، اما اینقدر موضوع گسترده است که نمیدونم از چی باید بنویسم، از زباله های زیادمان، از سفرهای زیاد غیرضروری با ماشین شخصی، از زیاد گرم کردن خانه ها در زمستان، از ریختن زباله ها در طبیعت و رودخانه ها، از زمین خواری و تبدیل باغها و جنگلها و دشتها به ویلاهای یغور بیقواره، از . . .
اما با دیدن دختر همسایه که در چند ثانیه تمام گلهای باغچه را پرپر کرد به این فکر افتادم که چرا ما با طبیعت اینقدر بیگانه و یا حتی دشمنیم؟ چرا با وجود پیشینه فرهنگی ما که احترام به طبیعت در آن جایگاه ویژه ای داشته، چرا اینقدر با طبیعت و حیوانات خشن رفتار می کنیم؟ چرا پرندگان و یا گربه های شهرمان از دست بچه های ما فراری هستند در حالیکه در سایر کشورها پرندگان از دست کودکان دانه می خورند؟ آیا وجود همین تفکر در میان کودکان بعدها باعث بی توجهی بیشتر به طبیعت و محیط زیست و حتی سعی در نابودی آن نمیشود؟ ریشه این تفکر که زمین، طبیعت، حیوانات تنها برای استفاده ما هستند و نه اینکه زمین مادر ماست، از کجا آغاز میشود؟ تا چه اندازه با آموزش کودکان میتوان این تفکر و پیامدهای ناشی از آن را تغییر داد؟ من که نمیدانم. البته کشورهای دیگر هم همه مشکل را با آموزش حل نکرده اند، بسیاری از این موارد رعایت محیط زیست بخاطر هزینه ها و عوارض زیادی است که از شهروندان گرفته میشود، مثلا سوخت گران است، خانه ها را عایق بندی میکنند و در زمستان لباس گرم میپوشند. برای جمع آوری زباله های اضافی هزینه دریافت میشود، زباله کمتر تولید میکنند یا به تفکیک زباله های خود اقدام میکنند. اما قطعا آموزش در دوران کودکی در تغییر فرهنگ خانواده ها هم بی تأثیر نبوده است.

Labels: , ,

Thursday, June 05, 2008
روز جهانی محیط زیست


از پنجم ژوئن 1972 تاکنون، جهانیان همه ساله آیین‌هایی را در نکوداشت حرمت طبیعتی که در آن زیست می‌کنند، برپا می‌دارند. 36 سال است که روز جهانی محیط زیست در نیمه‌ی خردادماه گرامی داشته می‌شود. در این روز از اغلب تشکل‌های مردم نهاد گرفته تا مقام‌های دولتی و نخبگان جهانی بر لزوم حفظ یگانه زیستگاه شناخته شده‌ی حیات – کره زمین – تأکید می‌شود؛ زیستگاهی که شوربختانه به دلیل نابخردی‌ها و آزمندی‌های نوع بشر، هر روز بر دامنه‌ی شکنندگی و آسیب‌پذیری آن افزوده می‌شود و شاهد نیستی یکی از زیستمندان گیاهی یا جانوری و یا چشم‌اندازی ناب و میراث ارزشمند طبیعی‌اش هستیم. (+)

موج سبز، من هم هستم. امیدوارم این حرکت تداوم داشته باشد.

Labels:

Wednesday, June 04, 2008
کارگاه عملی تعویض لاستیک خودرو
امشب با حضور بنده و ابوی محترم برگزار شد!

Labels: ,

باز هم کارواش و باران
امروز ماشین ما رفت کارواش . . . بعدش باران بارید، باران که نه کاش باران بود، . . . از آسمان گل بارید. این نه مربوط به آمار است و نه شبه آمار (سلام آقای ب)، فقط مربوط به چیزی است که ما ایرانیان به آن می گوییم بخت و اقبال یا همان شانس فرنگیها . . .

Labels: ,