Thursday, December 27, 2007
بم
پنجم دیماه . . . بم . . .
هنوز باور نمی کنم . . .

Labels: , ,

Saturday, December 22, 2007
از همه جا و هیچ جا
باید اینجا رو گردگیری کنم . . .
یک عکس خوب پیدا کرده بودم واسه سردر! اینجا، میخواستم از عکاسش اجازه بگیرم، حالا فکر کنم خود عکسه هم گم شد.
البته کسی هم که اینجا سر نمیزنه، فکر کنم فقط خودم میام.
این روزها کمی که نه، خیلی سر درگمم.

خیلی وقته میخوام یک برنامه ورزش منظم و البته دوست داشتنی داشته باشم. باشگاه دوست داشتنی نیست، چون کلا از ورزش توی محیط بسته خوشم نمیاد، یعنی بدم میاد. من که عاشق هوای آزاد و آسمان آبی و طبیعت هستم، ورزش کردن توی این زیرزمینهای تاریک دلگیر زندان مانند باشگاههای زنانه، حالم رو که بهتر نمیکنه، افسردگی هم میگیرم. هیچ ذوق و شوقی ندارم براش. کاش ما هم میتونستیم راحت بریم پارک بدویم یا دوچرخه سواری کنیم. (بدون چند کیلو بار اضافه البته!)
بعدش هم خیلی وقت گیره، لباس بپوشی بری بیرون، بیای، بری حموم . . . اینطوری کلی وقت تلف میشه. این حموم رفتنهای زیاد و بی موقعش هم دردسر سازه. تابستون که میرفتم، سر همین موضوع یک سرمای حسابی خوردم.
جدا از اینکه زانوم هم داغون شد (فکر کنم بخاطر برنامه ورزش غلطی که مربیان بیسواد میدهند)
دیگه هم اینکه برنامه اش دست خود آدم نیست. حتما باید پول سه روز در هفته رو بدی و اینها . . .

حالا چند وقته که وبلاگ ورزشکار شدن انار رو میخونم. تازگیها دوباره چند تا برنامه واسه دویدن گذاشته، به سرم زده شروع کنم. تا وقتی هوا گرم نشده شاید بشه با این چند کیلو بار اضافی دوید. مثلا دو روز در هفته بدوم، یک روز برم باشگاه. یا برعکس (البته پول بقیه روزهای باشگاهم میپره). شاید از فردا شروع کردم.

Labels: ,