Monday, October 10, 2011
نسل بی خاطره
آدم ها که میرن، خاطره های مشترک باهاشون تموم میشه؛ دیگه حرف مشترکی هم که نیست، چون دنیاها متفاوت میشه. اگه بخوایم بشینیم حرف بزنیم، همش باید خاطره های گذشته رو مرور کنیم، همش میشه خاطره های تکراری . . . میشیم نسلی با خاطره های منقطع . . . خاطره هایی که توی 25 سالگی، 28 سالگی، 30 سالگی، یکجا، یکدفعه قطع میشن . . .

Labels: , ,

Sunday, October 02, 2011
رفتن
دیگه دفترچه تلفنت رو که بالا پایین می‌کنی، از بیشتر از دویست تا اسم، به تعداد کمتر از انگشتای دست هستن که بتونی بهشون زنگ بزنی، صحبت کنی؛ بیشترشون شماره تلفناشون رو گذاشتن و رفتن، اگه زنگ بزنی جواب نمیدن . . . باید برای پیدا کردنشون بری سراغ اووووو و یاهوو و گووگل. . .
این جامعه نرماله؟

Labels: , , ,