1- وقتی از اول نوروز تا آخرش اصلا حس و حال بهار و سال نو رو نداشته باشی، نتیجه اش این میشه که روز سیزده یادت میره سبزه رو گره بزنی و بدون گره زدن میندازیش توی آب!!!
2- بالاخره اولین بارون بهاری سال 87 هم بارید، اونهم چه روزی . . . سیزدهم!!!
3- بالاخره سبزه گره زدیم!!!
4- آخ که من چقدر به
همچین مسافرتی احتیاج دارم. فکر نمیکردم همچین جاهایی این دور و برا پیدا بشه. البته امیدوارم نویسنده این
وبلاگ، آدرس و نام این پشت کوه را به خیل علاقمندان زمین خواری و ویلاسازی و گندزنی به طبیعت ندهد، فقط درگوشی به خودم بگوید.
5- هنوز به پای
خانوم حنا نرسیده ام که بتونم پست سیزده تایی بنویسم!!! فعلا همین پنج تا بسه.
Labels: روزمره, زندگی, طبیعت