Friday, May 18, 2007
گفت‌وگو با پرويز مشكاتيان
اگر من تغيير كرده‌ام، شجريان هم تغيير كرده است. يعني نمي‌شود گفت كه اين وسط فقط يك نفر تغيير كرده است. يك زمان تغيير آگاهانه است كه شما مي‌توانيد آن تغيير را تحليل كنيد و يك وقت ديگر تغييري است كه شامل مرور زمان مي‌شود .يعني در شما اتفاق‌هاي جديد رخ داده كه نگاه شما عوض شده است. اين مثل اين است كه بگوييم كه چرا در عكس 20 سال پيش اين‌گونه لباس پوشيده‌ايم. اگر صادقانه بين دهه‌هاي پنجاه، شصت، هفتاد، اتفاقاتي بين مشكاتيان و شجريان افتاده كه كارهايشان تأثيرگذار بوده، بايد آن را در ريشه‌هاي اجتماعي و تاريخي جست‌وجو كرد. باز هم تاكيد مي‌كنم كه مسائل شخصي در آن زمان كه شما با يك جامعه هنري سروكارداريد، نمي‌تواند به گونه‌اي جدي و پررنگ باشد كه اساس مولفه‌ها را تغيير دهد
.
.
.
رسانه ملي به نام صدا وسيما اصلا‌ً موسيقي ايراني پخش نمي‌كند. مگر هر چيزي كه كلا‌م فارسي برآن بگذاريم، موسيقي ايراني است؟ بچه‌اي كه در انقلا‌ب دو ساله بوده و اكنون 28 سال دارد، فرق سه‌تار و آكاردئون را نمي‌داند. چون نديده است، گناهي هم ندارد. اما اگر در شرايط مكفي قرار بگيرد، مي‌تواند. طبيعي است كه شما براي چيزي دلتان تنگ مي‌شود كه حداقل آن را ديده باشيد. حال اگر شنيده و بوييده باشيد و به آن حرمت گذاشته باشيد.

--------------------
پی نوشت 1: این روزنا چقدر فونتش بده و خوندنش سخت، خوب تاهوما مگه چه اشکالی داره؟
پی نوشت 2: وای وای . . . آلبوم بیداد ، بر آستان جانان . . . حیف که الان یک و نیم نصفه شبه!

Labels: